در ذهن یک سیاست مدار چه می گذرد؟
(پشتِ پرده) درآمدی بر رابطۀ روان شناسی و سیاست
ذهن و فرآیندهای ذهنی سیاست مدار را تنها از راه مشاهدۀ اعمال او میتوان رصد کرد و اعمال او هم مستقیم از تفکر، درک و اراده اش نشأت گرفته است.
همان طور که پیشتر در بخش «جراحی» نیز عنوان شد ذهن فضایی است تشکیلشده از مجموعۀ کلمات، تصاویر و نهایتاً استنتاجات که حافظه مانند نخ تسبیحی عنصر پیوند دهندۀ آنها به یکدیگر است. ذهن در بستر شناخت و آگاهی آدمی جاری است؛ از این رو می توان گفت که هر آنچه در ذهن سیاست مدار می گذرد آینه ایی تمام نما از خود اوست؛ زیرا ذهن و فرآیندهای ذهنی سیاست مدار را تنها از راه مشاهدۀ اعمال او میتوان رصد کرد و اعمال او هم مستقیم از تفکر، درک و اراده اش نشأت گرفته است.
بنابراین یک سیاست مدار باید بتواند با فاصله گرفتن از جهان و با نگاه کردن از درون به بیرون به خلق یک تصویر مجازی از جهان اصلی برسد و ضمن بررسی این جهان مخلوق، با ایجاد رابطۀ تنگاتنگ بین حافظه و ذهن، از نابودی و جمود ذهن خود جلوگیری کند. او باید با استفاده از اندیشه ایی که می سازد سرعت ذهن خود را افزایش دهد، باهوش جلوه نماید و با تکیه بر توانایی یافتن راه حل مشکلات به تفکر نشسته و ارتباط تفکر و ذهن خود را هرچه نزدیک ترکند و به نحوی عمل کند تا آحاد جامعه به او و تصمیماتش ایمان، اعتقاد و باور داشته باشند.
اگر بخواهیم از برخی بزرگان موفق در تاریخِ سیاست نام ببریم می توان به اشخاصی چون کوروش کبیر، آبراهام لینکلن و ناپلئون اشاره کنیم و یا اگر دوران معاصر را مدنظر داشته باشیم به رهبری چون امام خمینی. این رهبران و سیاستمداران با قدرت ذهن خود و تبیین تصویری شفاف از دنیای موردنظرشان برای هواداران، توانستند اقدامات مؤثری را در طول عمر سیاسی خود به ثمر برسانند. برای تعریف یک سیاست مدار واقعی شاید بهترین منبع فهرستی است که توسط استاد ارجمند جناب آقای «محمود سریع القلم» به رشتۀ تحریر درآمده است و ما در این نوشته به مواردی که با مؤلفۀ ذهن قرابتِ معنایی بیشتری دارند و به طور کلی با نظامِ فکری ادبیات روان شناسی مترادف هستند، اشاره میکنیم:
نقاط مشترک روان شناسی و سیاست
- – تمرکزگرایی کانون انرژی خود را در مدیریت، بخش های فکری، تولیدی و فناوری کشور متمرکز کند و به ادارۀ این امور توجه کافی داشته باشد.
- – مهارتِ کنترل خشم عصبانیت او با محاسبۀ قبلی باشد.
- – مهارت تاب آوری ظرفیت صبر و خویشتن داری خود را بالا ببرد طوری که تا سه سال توان پاسخ دادن به مخالفان خود را داشته باشد.
- – اعتقاد به پیشرفت از طریق هم نوایی به طور واقعی و با توجه به رفتارهای تقویت کننده، به “اصل رقابت” معتقد باشد.
- – اعتقاد به درک احساسات و هیجان های اجتماع(ملت) زیرمجموعه ای از هوش هیجانی، هوش کلامی و هوش اجتماعی را دارا باشد.
- – رفتارِ مسئولیت پذیرانه مسئولیت قدرت را بپذیرد و پاسخ گویی به مردم را، جدی، حقوقی و مقدس بشمارد.
با کمی تأمل در نکات بالا در می یابیم که ذهن یک سیاست مدار چه تأثیر شگرفی بر تصمیمات، سیاست ها، رشد و افول یک کشور می تواند داشته باشد. تصور کنید دایرۀ کلماتی که در ذهن او جاری است به چه شکل می تواند یک اندیشه و باور را به طرفین مذاکره و حتی به آحاد جامعه انتقال دهد؟ چگونه می تواند با استفاده از همین ذهنیت خود از بسیاری از سوء برداشت ها و سوء تفاهم ها جلوگیری کند و یک پیام معقول و منطقی را به مخاطب مخابره کند.
حال باید به این نکته توجه کرد که مسلماً تصاویری که از موضوعات طرح شده حول یک مسئله در ذهن یک سیاست مدار حرفه ایی شکل می گیرد جهان پیرامون او را می سازد.
از زمانی که در جوامع، حزب شکل گرفت و تولید ثروت به ثبات سیاسی و عقلانیت نیاز پیدا کرد، سیاستمدار شدن نیز به عنوان یک تخصص مورد توجه قرار گرفت. ابتدایی ترین چیزی که می بایست در ذهن یک سیاست مدار شکل گیرد و پرورش یابد دانش او از وضعیت کشورش است و البته هم چنین از محیط بینالمللی منطقه و حتی کلیۀ کشورها است. مسلماً کسب این درجه از دانش تنها با جذب اولیه دانش و فهم مواد خام امکانپذیر نیست، این دانش اولیه و مواد خام باید تجزیه و تحلیل شود و با استنباط حرفهای و عقلی و منطقی همراه باشد. کسب دانش سیاستمداری تنها با مطالعۀ روزنامهها، اخبار جراید و پیگیری اخبار شبکههای خبری (ملی و بین المللی) دست یافتنی نیست. این ذهن سیاست مدار است که با تحلیل این اطلاعات و تدوین صحیح آن به درک مفاهیم سیاسی و اجتماعی می رسد.
باید توجه داشت که یک سیاست مدار برای تصمیم گیریهایِ خود به ذهنی فعال و واقع بین نیاز دارد. تصمیم براساس واقعیت همراه با در نظر گرفتن افقها و آرمانها، مهمترین مهارت یک سیاست مدار به شمار می رود.
به نظر بیشتر جامعهشناسان بهترین رشتهها برای آموزش و پرورش ذهن یک سیاست مدار، رشتههای علوم انسانی است به خصوص رشتههای اقتصاد، حقوق و مدیریت. به طور کلی دانش آموختههای این رشته ها دارای ذهنی سریع تر در درک مسائل اجتماعی و سیاسی هستند و ضرورت های عینی و ذهنی جامعۀ خود را بهتر درک می کنند و بهطور طبیعی از تخیل، خرافات و وارونه جلوه دادن واقعیت ها فاصله میگیرند. سیاست مداری که اقتصاد را درک می کند و نسبت به آن ذهنیت دارد تفاوت کهکشانی میان رشد اقتصادی منفی با مثبت را میفهمد و تفاوت مصوبۀ شورای امنیت و کاغذپاره را در قوانین بینالمللی درک می کند. کسی که در رشتۀ حقوق تحصیل کرده، از واژهها و مفاهیم و عبارات و حتی حروف اضافه بادقت استفاده میکند و پیامد سخن خود را بیشتر می داند و مسئولیت اش را میپذیرد. برای سیاست مدار آگاهیِ لازم و سخنِ دقیق الزامی است و این مهم ذهنی آماده، قانونمند و توانا را می طلبد. فهمیدن متن مسائل داخلی یک کشور و تحولات بیرونی، خود یک تخصص است و نمیتوان در این عرصه، خودآموزی و تجربۀ شخصی و ذهنی فرد سیاستمدار را رد کرد.
باید توجه داشت که یک سیاست مدار برای تصمیم گیریهایِ خود به ذهنی فعال و واقع بین نیاز دارد. تصمیم بر اساس واقعیت همراه با در نظر گرفتن افقها و آرمانها، مهمترین مهارت یک سیاست مدار به شمار می رود. او برای اتخاذ تصمیمات عقلانی هم باید دارای ذهنی توانمند باشد، ذهنی با ظرفیت تحلیلی و منطقی بالا از واقعیت. یک سیاستمدار باید امکانات گردهم آوری یک گروه متخصص از نخبگان فکری و فرهنگی و اجتماعی را داشته باشد.
سیاست مدار کسی است که میخواهد مسائل را حل کند و مشکلات را کم و کمتر کند و نگرانیهای موجود در جامعه را بکاهد نه آنکه با جهل، بیدانشی، حُبّنفس، عصبانیت و یا بی حوصلگیِ خود، مشکلات را تصاعدی گسترش دهد. سیاست مدار فردی ایدئولوژیک و یا جزمی نیست که در ذهنیتهای بسته، غیرواقعی و غیرقابل دستیابی، محصور بماند. سیاست مدار هم قدرت را درک میکند و هم محدودیتهای آن را؛ پس ذهن او باید از دایرۀ قوم و زبان و ملیتی خاص فراتر فکر کند. هر سیاست مدار عاقل به پیامد سخنان و تصمیمهای خود واقف است.
تصمیمهای او همه ماحصل ذهن خلاق و سریع او است. سیاست مدار مدیریت گزینشی ندارد بلکه مشکلات به صورت هضمی در ذهن او شکل گرفتهاند و تقدم و تأخر آن روشن است؛ بنابراین ذهن یک سیاست مدار باید بتواند سریع و بهموقع مسائل را اولویتبندی کند و از مسائل یک کشور و حتی نظام بینالملل، فهم شبکهای داشته باشد. او تمرکز دارد و دچار ذهنِ پریشان و رفتار پریشان نیست. سیاست مدار حرفهای هر روز در تصمیمات خود تغییر ایجاد نمیکند. برنامۀ علمی طراحی شده نیازی به خودنماییهای سیاست های موسومی ندارد بلکه با توجه به ضرورت های عینی مشورت می کند و تصمیم گیری می نماید.
تصمیم او و تیمش جایی تاثیر خود را نشان میدهد که برای رضایت فرد و گروهی خاص نباشد بلکه برای کل کشور و سعادت و آیندۀ جامعه و همۀ مردم باشد و این امر جز در یک فضای ثبات ذهنی برای سیاست مدار صورت نخواهد پذیرفت. عقلانیت در ذهن یک سیاست مدار آنجا بروز خواهد کرد که سال ها پس از تصمیمگیری، پیامدهای مثبت آن همچنان به چشم میآید. حال فکر کنید اگر ذهن یک سیاستمدار حرفه ایی منسجم نباشد چه می شود؟ بنابراین یک سیاست مدار حرفه ای باید دارای ذهن بارور و مستعد باشد تا بتواند با استنتاجات صحیح از کلمات و تصاویر موجود در ذهن خود بر دنیای پیرامونش غلبه کند و با تسلط بر آن چیره شود.
ادامه مطالب را در مجله بهروان مطالعه فرمایید …
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.